شباهنگ

برای صلح عدالت و آزادی

شباهنگ

برای صلح عدالت و آزادی

گاو عموحسین

سال هاپیش که مدرسه میرفتیم درکتاب فارسی سوم دبستان داستانی به نام گاو عمو حسین آمده بود . داستان به این صورت بود که: عمو حسین گاو شیر ده بزرگی داشت ودختر او هر روز گاو را برای چرا به صحرا می برد و شاخ های گاو  بزرگ شده بود ، عمو حسن هم چند بار تصمیم گرفته بود که شاخ های گاو را ببرد ولی هر بار کاری پیش آمده بود و فرصت بریدن و کوتاه کردن شاخ گاوش را پیدا نکرده بود .. تا این که یک روز مثل همیشه دختر عمو حسین گاو را به همراه گوساله اش به صحرا برده بود گرگی به آنها حمله می کند ولی گاو با شاخ های بلند و تیزش به گرگ حمله می کند و گرگ را زخمی می کند در نتیجه گرگ را فراری می دهد ...  پس از آن عمو حسین خدا را شکر می کند که موفق نشده بود شاخ های گاو را کوتاه کند.
آن زمان ما تنها به این موضوع خیلی ساده و به صورت داستانی معمولی نگاه می کردیم ولی حالا از همان داستان برداشت دیگری داریم ......
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد